دوشنبه ۱۹ خرداد ۹۳ ۱۹:۲۵ ۶۵۵ بازديد
لحظه لحظه گذر عمر مثل اينه كه تو ميري
دونه دونه خاطراتم تو ميخواي ازم بگيري
نگو مثل بار اول دستمو دوياره خوندي
بين موندن يا نموندن تو سر دوراهي موندي
نگو خيسي چشاتو به كسي نشون نميدي
حيف عمري كه تلف شد با يه عشقي كه نديدي
توي گوشه اطاقم يه سبد گله شكسته
عطر دستهاي لطيفت يه روزي روشون نشسته
فكر اشكامو نكن چشم من عادت ميكنه آسمون به چشم خيسم داره حسادت ميكنه
