» آهنگ ساز : روزبه
» تنظيم : پيام قرباني
بازآمدم چون عيد نو تاقفل زندان بشكنم
اين چرخ مردم خواررا چنگال ودندان بشكنم
من نشكنم جز جور را ياظالم بد قول را
گر ذره اي دارد نمك ميرم اگر آن بشكنم
زآغازعهدي كرده ام كين جان فداي شه كنم
بشكسته باداپشت جان گر عهد و پيمان بشكنم
امروزهمچون آصفم شمشير و فرمان در كفم
تا گردن گردنكشان در پيش سلطان بشكنم
گر پاسبان گويد كه هي بر وي بريزم جام مي
دربان اگر دستم كشد من دست دربان بشكنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بيخ و اصلش بركنم
گردون اگر دوني كند گردون گردان بشكنم
گر پاسبان گويد كه هي بر وي بريزم جام مي
دربان اگر دستم كشد من دست دربان بشكنم
چرجم نگردد گرد دل از بيخ و اصلش بركنم
گردون اگر دوني كند گردون گردان بشكنم
شما مست نگشتيدو وزآن باده نخورديد
چه دانيد چه دانيد كه ما در چه شكاريم
در اين خاك در اين خاك در اين مزرعه پاك
به جز مهر به جز عشق دگر بذر نكاريم
گر پاسبان گويد كه هي بر وي بريزم جام مي
دربان اگر دستم كشد من دست دربان بشكنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بيخ و اصلش بركنم
گردون اگر دوري كند گردون گردان بشكنم
شما مست نگشتيدو وزآن باده نخورديد
چه دانيد چه دانيد كه ما در چه شكاريم
در اين خاك در اين خاك در اين مزرعه پاك
به جز مهر به جز عشق دگر بذر نكاريم
شما مست نگشتيدو وزآن باده نخورديد