طعم تلخ گريه تو صدام نشسته…
بغض خيس فرياد تو
گلوم شكسته…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري
زمينه…
سخت لحظه هاي رفتن ميدونم، سخت در خودم شكستن ميدونم،
با يه دنيا غم و فرياد رو لبام سخت از هيچي نگفتن
ميدونم…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري
زمينه…
نميخوام روز و شبم اين همه تكراري باشه، كاش ميشد هجرت من فرصت بيداري
باشه…
نميخوام روز و شبم اين همه تكراري باشه، كاش ميشد هجرت من فرصت بيداري باشه…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري زمينه…
طعم تلخ گريه تو صدام نشسته…
بغض خيس فرياد تو
گلوم شكسته…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري
زمينه…
سخت لحظه هاي رفتن ميدونم، سخت در خودم شكستن ميدونم،
با يه دنيا غم و فرياد رو لبام سخت از هيچي نگفتن
ميدونم…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري
زمينه…
نميخوام روز و شبم اين همه تكراري باشه، كاش ميشد هجرت من فرصت بيداري
باشه…
نميخوام روز و شبم اين همه تكراري باشه، كاش ميشد هجرت من فرصت بيداري باشه…
كوچ من از هميشه ، چاره آخر اينه، پاي عبورم اما زنجيري زمينه…